پرسید : به خاطر کی زنده هستی؟با اینکه دوست داشتم با تمام وجودداد بزنم به خاطر تو... گفتم به خاطر هیچ کس پرسید : پس به خاطر چی زنده هستی؟ با اینکه دلم می خواست داد بزنم به خاطر دل تو... گفتم بخاطر هیچ چیز پرسیدم : تو بخاطر چی زنده هستی؟ در حالیکه اشک توی چشماش جمع شده بود گفت:بخاطر کسی که بخاطر هیچ چیز زندست
نمیدانم زندگی چیست؟؟ اگر زندگی شکستن سکوت است سالهاست که من سکوت را شکسته ام۰ اگر زندگی خروش جویبار است سالهاست که من در چشمه ی جوشان زندگی جوشیده اماما این نکته را فراموش نمی کنم که زندگی بی وفاست زندگی به من آموخت که چگونه اشک بریزم اما اشکانم به من نیاموخت که چگونه زندگی کنم
کلاغ پر
گنجشک پر
غصه ها چی،اونم پر؟
غصه که پر نداره
از دل بی صاحب
من طفلی خبر نداره
میاد میشینه تو دلم
یه کنجی پیدا میکنه
سفره دلواپسی
رو توی دلم وا میکنه
کاشکی که غصه پر داشت
مثل کلاغ و گنجشک اونوقت میخوندیم همه :"
کلاغ پرگنجشک پر
غصه ها چی؟
اونم پر !"
آهای زندگی! افتخار میدی یکی دو قدمم با من راه بیای ؟؟! تویی که با بعضی ها چهار نعل میتازی