Hi,Guest (Login | Sign Up )
To sign my guestbook, you need to signin first.
zeinab44 12 years ago
دیوار دلم را به لرزه در می آورد
گیرایی چشمانت
در خمره خیال را بگذار و برو
شاید فقط قفس است که می سازد مرا
دلیلی محکم بیاور،قانع کن دلم را
آتش گرفت از تندی نگاهت
چه چیز را بهانه می کنی در این شب پر از درد
بیا کاشانه ام را بسوزان
بیش از این تعجیل مکن
zeinab44 12 years ago
هنوز کال است نگاهت ... !!!
zeinab44 12 years ago
تو مونس شب های منی
در این کوچه های وهم انگیز خیال
zeinab44 12 years ago
دلم لک زده است
برای گرمی نگاهت
... گرمی دستانت
ولی...
تو خنده کنان می گریزی
zeinab44 12 years ago
قلبم را آهسته بخوان
....... ساکت و سردم
zeinab44 12 years ago
تجلی احساسم، سیاهی شب را در هم می نوردد
zeinab44 12 years ago
هم چنان یکه و تنها می تازی
بر آسمان قلبم.....
zeinab44 12 years ago
می کشد مرا.....
باروت نگاهت با لجاجت تمام ....
zeinab44 12 years ago
تا کجای قصه را باید با تو بخوانم
ای سکوت سرد دست هایم...
zeinab44 12 years ago
نامرد است این زمانه
اندیشه ام حرام شد
باید نگرش ام را عوض کنم
زمین و زمانه به من می خندند
شاید تو بهتر بدانی
اما پوچ است خیالم
Next Prev [ < ] [ 6 ] [ 7 ] [ 8 ] [ 9 ] [ 10 ]
Are you hungry ?
Home
Feedback/Help
©2011 OwnSkin.com