mohammad15 13 years ago [img]http://ramyar110.persiangig.com/BARAN%2012.gif[/img]
من حــدیــث رفتن مـی گــویـم و مـی گریم
و مـن جــز گــریــز راهــی نــدارم
دامـــن مـی کشـــم و مـی روم و نمــی دانــی
زخمـــی عمیـــق را در سینـــه بـا خــود مـی بــرم
از دلتنگـــی نگــو کــه در سینــه مـی تپـــد
قلبـــی کــه از تنگـــی سینـــه بــه درد مـی آیــد
اشـکهـــای مــن شـــالیـــزار عشـــق تـرا
آبیـــاری مـی کنـــند آنــزمـــان
کـــه دامـــن کشـــان تـــرا تـــرک مـــی کنـــم
و چشمـــان امیــدم تــاریکـــی شـب را
بــه جـــانـــم هــدیــــه مــی کــنند
RAKI3939 13 years ago [img]http://up.iranblog.com/Files2/81566eaf0a3c4adfba89.jpg[/img] [size=24]I LOVE YOU FOR EVER.[/size] :hee: :hee: :hee: :hee: :hee: :hee: :hee:
mohammad15 13 years ago آن زمانی
که برای تو
تمامیت تن های جهان
در یک تن
و تمامیت زنهای جهان
در یک زن
و تمامیت عشق
و تمامیت شعر
در نگاهش
متجلی گردد،
و تو مجبور به دوریّ و صبوری باشی...
آه،
آن روز
تو محروم ترین مرد زمین خواهی بود
!
[img]http://kaviir.persiangig.ir/image/shekast.jpg[/img]
mohammad15 13 years ago این سماور جوش است
پس چرا می گفتی
!دیگر این خاموش است؟
باز لبخند بزن
قوری قلبت را
زودتر بند بزن
توی آن
مهربانی دم کن
بعد بگذار که آرام آرام
چای تو دم بکشد
شعله اش را کم کن
***
:دستهایت
سینی نقره نور
:اشکهایم
استکان های بلور
کاش
استکان هایم را
توی سینی خودت می چیدی
کاشکی اشک مرا می دیدی
خنده هایت قند است
چای هم آماده است
چای با طعم خدا
بوی آن پیچیده
از دلت تا همه جا
***
پاشو مهمان عزیز
توی فنجان دلم
چایی داغ بریز