OwnSkin logo
English
Select Phone Model
Hi,Guest (Login | Sign Up)



To sign my guestbook, you need to signin first.
sepehr00 14 years ago
ﻋﺠﺐ ﻣﻌﻠﻢ ﺑﺪﯼ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﮐﻪﺍﻭﻝ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﺑﻌﺪ ﺩﺭﺱ ﻣﯿﺪﻫﺪﺑﻨﺎﻡ ﺍﻧﮑﻪ ﺍﺷﮏ ﺭﺍﺁﻓﺮﯾﺪ ﺗﺎ ﺁﺗﺶﺟﻨﮕﻠﻬﺎﯼ ﻋﺸﻖ ﺭﺍ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﮐﻨﺪﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﭽﻮﻥ ﮐﻼﻓﯽ ﭘﯿﭻ ﺩﺭ ﭘﯿﭻﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﻭﻟﺶ ﭘﯿﭻ ﺍﺳﺖ ﻭﺁﺧﺮﺵﻫﯿﭻ ﺍﺳﺖﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﻡ ﺯﯾﺮ ﺑﺎﺭﻭﻥ ﮔﺮﯾﻪ ﮐﻨﻢ ﻣﯽﺩﻭﻧﯽ ﭼﺮﺍ؟ ﭼﻮﻥ ﮐﺴﯽ ﺍﺷﮑﻬﺎﻣﻮ ﻧﻤﯽﺑﯿﻨﻪ ﺣﺘﯽ ﺗﻮ ﻋﺰﯾﺰﻡﺍﯼ ﺑﺴﺘﻪ ﺑﻪ ﺗﺎﺭﻭ ﭘﻮﺩﻡ ﻣﻦ ﻻﯾﻖ ﻋﺸﻖﺗﻮ ﻧﺒﻮﺩﻡ ﻋﺸﻘﯽ ﮐﻪ ﻧﻬﻔﺘﻪ ﺩﺭ ﺩﻟﻢ ﺑﻮﺩﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﻣﺤﺒﺖ ﺗﻮ ﮐﻢ ﺑﻮﺩﺳﮑﻮﺕ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﻫﺮﮔﺰﺧﯿﺎﻧﺖ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﺪﻋﺸﻖ ﺩﻭ ﺩﺳﺘﯽ ﺗﻘﺪﯾﻢ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ ﭘﺲﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﮑﻪ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺑﯿﺎﺭﯼ ﮐﻮﺷﺶﮐﻦﻫﺮﮔﺰ ﻧﺪﯾﺪﻡ ﺑﺮ ﻟﺒﯽ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺯﯾﺒﺎﯼ ﺗﻮ ﺭﺍﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽ ﮔﯿﺮﺩ ﮐﺴﯽ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﻣﻦﺟﺎﯼ ﺗﻮ ﺭﺍﻋﺸﻖ ﺗﻨﻬﺎ ﻣﯿﮑﺮﻭﺑﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﺍﻩﭼﺸﻢ ﺳﺮﺍﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﺪﺷﻤﻊ ﺳﻮﺯﺍﻥ ﺗﻮﺍﻡ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﺧﺎﻣﻮ ﺷﻢﻧﮑﻦ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭﺕ ﻧﯿﺴﺘﻢ ﺍﻣﺎ ﻓﺮﺍﻣﻮﺷﻢﻧﮑﻦﺍﮔﺮ ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﻣﯽ ﺩﯾﺪﻡ ﻏﻢ ﺭﻭﺯ ﺟﺪﺍﯾﯽﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻝ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﺩﻡ ﺧﯿﺎﻝﺍﺷﻨﺎﯾﯽ ﺭﺍ-----------------------

RAKFIRE 14 years ago
[img]http://www.google.com/url?source=imgres&ct=img&q=http://i5.tagstat.com/image02/9/5314/000A002alck.jpg&sa=X&ei=fJdNTYebI4HEgAfUsazzDw&ved=0CAQQ8wc4eQ&usg=AFQjCNFroAitKf0NJQJL-nXQ_A4utmSbnA[/img] [size=24]salam hamshahri.[/size] :) :) :) :) :) :P :P :P :P :note: :note: :note: :note: :sun: :sun: :sun: :shy2: :shy2: :shy2:

arya2085 14 years ago
ﺁﺭﺯﻭﯾﻢ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ ؛ ﻧﺘﺮﺍﻭﺩ ﺍﺷﻚ ﺩﺭ ﭼﺸﻢ ﺗﻮ ﻫﺮﮔﺰ ؛ ﻣﮕﺮ ﺍﺯ ﺷﻮﻕ ﺯﻳﺎﺩ ﻧﺮﻭﺩ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺍﺯ ﻋﻤﻖ ﻧﮕﺎﻫﺖ ﻫﺮﮔﺰ ؛ ﻭﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻱ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺗﻮ ﻋﺎﺷﻖ ﺑﺎﺷﻲ ﻋﺎﺷﻖ ﺁﻧﻜﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ . . . ﻭ ﺑﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺗﻮ ﺍﺯ ﺧﻮﻳﺶ ﺭﻫﺎ ﻣﻲ ﮔﺮﺩﺩ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﺩ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ؛ ﻛﻪ ﺩﻟﺖ ﻣﻲ ﺧﻮﺍﻫﺪ

arya2085 14 years ago
ﮔﻔﺘﻤﺶ ﺑﯽ ﺗﻮ ﭼﻪ ﻣﯽ ﺑﺎﯾﺪ ﮐﺮﺩ ﻋﮑﺲ ﺭﺧﺴﺎﺭﻩ ﯼ ﻣﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺩ ﮔﻔﺘﻤﺶ ﻫﻤﺪﻡ ﺷﺒﻬﺎﯾﻢ ﮐﻮ ﺗﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺯﻟﻒ ﺳﯿﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺩ ﻭﻗﺖ ﺭﻓﺘﻦ ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻮﺳﯿﺪ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺩﻭﺭ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﺩﺍﺩ ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺳﺮ ﺭﺍﻫﺶ ﺭﺍ داد

arya2085 14 years ago
پای پنجره نشستم کوچه خاکستريه باز زير بارون من چه دلتنگتم امروز انگار از همون روزهاست حال وهوام رنگ توئه کوچه دلتنگ توئه دلم گرفته دوباره هواي تو رو داره چشماي خيسم واسه ي ديدنت بي قراره اين راه دورم خبر از دل من که نداره آروم نداره يه نشونه مي خوام واسه قلبم جز اين نشونه واسه چيزي دخيل نمي بندم اين دل تنهام دوباره هواي تو رو داره هواي شهرتو و بوي گل ها پيچيده توي اتاقام مثل خواب داره بدجوري غريبي ميکنه آخه جز تو دردمو کي ميدونه دلم گرفته ... .

sepehr00 14 years ago
باران باران مي بارد امشب دلم غم دارد امشب آرام جان خسته ره مي سپارد امشب در نگاهت، مانده چشمم شايد از فکر سفربرگردي امشب از تو دارم، يادگاري سردي اين بوسه را پيوسته بر لب قطره قطره اشک چشمم ميچکد با نم نم باران به دامن بسته اي بار سفر را با تو اي عاشق ترين بد کرده ام من رنگ چشمت رنگ دريا سينه ي من دشت غم ها يادم آيد زير باران با تو بودم با تو تنها زير باران با تو بودن زير باران با تو تنها باران مي بارد امشب دلم غم دارد امشب آرام جان خسته ره مي سپارد امشب اين کلام آخرينت برده ميل زندگي را از سر من گفته اي شايد بيايي از سفر اما نميشه باور من رفتنت را کرده باور التماسم را ببين در اين نگاهم زير باران گريه کردم بلکه باران شويد از جانم گناهم اين کلام آخرينت برده ميل زندگي را از سر من گفته اي شايد بيايي از سفر اما نميشه باور من

arya2085 14 years ago
آن آب که بر جان حسن شعله برافروخت با زهر در آمیخته بود و جگرش سوخت آن پاره دل ها که فرو ریخت به دامن خون جگری بود که یک عمر بیاندوخت در سوختن و ساختنش عمر سر آمد مظلومیت از مادر و صبر از پدر آموخت اسماء لعین بر پسر هند جگرخوار جان پسر فاطمه را خسته و بفروخت در کرب و بلا بر سه هدف کارگر افتد آن تیر که تابوت حسن را به کفن دوخت شاید که "مؤید" به صف حشر نسوزند آن را که دل از داغِ جگرسوزِ حسن‎ ‎سوخت

avenger1371 14 years ago
Salam :) esme man M0h3en e :D

arya2085 14 years ago
الله به فریاد من بی کس رس فضل و کرمت یار من بی کس بس هر کسی به کسی و حضرتی مینازد جز حضرت تو ندارد این بی کس کس

arya2085 14 years ago
گفتا که: کودتا شد! نویسنده: Armita. به نیمه شبِ پریشب گشتم دچار کابوس دیدم به خواب حافظ ، توى صف اتوبوس گفتم: سلام خواجه، گفتا: علیک جانم گفتم: کجا روانى ؟ گفتا: خودم ندانم گفتم: بگیر فالى، گفتا: نمانده حالى گفتم: چگونه اى؟ گفت: در بند بىخیالى گفتم که: تازه تازه شعر و غزل چه دارى گفتا که: مىسرایم شعر سپید بارى گفتم: ز دولت عشق ؟ گفتا که: کودتا شد گفتم: رقیب ؟ گفتا: بدبخت کله پا شد گفتم: کجاست لیلى ، مشغول دلربایى ؟ گفتا: شده ستاره در فیلم سینمایى گفتم: بگو ز خالش، آن خال آتش افروز گفتا: عمل نموده، دیروز یا پریروز گفتم: بگو زمویش، گفتا: که مِش نموده گفتم: بگو ز یارش، گفتا: ولش نموده گفتم: چرا، چگونه؟ عاقل شدست مجنون؟ گفتا: شدید گشته معتاد گرد و افیون گفتم: کجاست جمشید؟ جام جهان نمایش؟ گفتا: خریده قسطى تلویزّیون به جایش گفتم: بگو ز ساقى حالا شده چه کاره گفتا: شده پرستار یا منشى اداره گفتم: بگو ز زاهد، آن رهنماى منزل گفتا: که دست خود را بردار از سر دل گفتم: ز ساربان گو با کاروان غمها گفتا: آژانس دارد با تور دور دنیا گفتم: بکن ز محمل یا از کجاوه یادى گفتا: پژو دوو بنز یا گلف تُک مدادى گفتم که: قاصدت کو؟ آن باد صبح شرقى گفتا که: جاى خود را داده به فکس برقى گفتم: بیا ز هدهد جوییم راه چاره گفتا: به جاى هدهد دیش است و ماهواره گفتم: سلام ما را باد صبا کجا برد گفتا: به پست داده ، آوُرد یا نیاوُرد ؟ گفتم: بگو ز مشکِ آهوى دشت زنگى گفتا که: ادکلن شد در شیشه هاى رنگى گفتم: سراغ دارى میخانهاى حسابى گفت: آن چه بود از دم گشته چلوکبابی

Prev
[ < ] [ 11 ]

Popping Pink

Home
Feedback/Help
©2011 OwnSkin.com